۱۳۸۹ شهریور ۲۶, جمعه

مسؤوليت اجتماعی شرکت ها يا توسعه پايدار در صنعت نفت

پروژه های نفت و گازی در کشورهای پيشرفته يک تفاوت اساسی نسبت به جهان سوم دارند. در اين کشورها آنچه در کنار توليد مهم است مسؤوليت اجتماعی شرکتها می باشد.
شرکت های نفتی وظيفه دارند در کنار بهره برداری, به مسائلی که ناشی از حضور و فعاليتشان در منطقه عملياتی می باشد توجه کرده و از زمان طراحی پالايشگاه برای بهبود آن اقدام نموده و اگر امکان بهبود وجود ندارد برای جبران آن به ساکنين اين مناطق امتيازات ويژه ای بدهند.
ايجاد توازن بين سه عنصر توليد, حفاظت از محيط زيست و حمايت از جوامعی که در نزديکی مجتمع صنعتی زندگی می کنند, توسعه پايدار و يا مسؤوليت اجتماعی شرکتها ناميده می شود.

افزايش تمرکز شرکت های نفتی بر مسؤوليت اجتماعی

امروزه به رسميت شناختن مسؤوليت اجتماعی توسط شرکتها به اين معنا است که شرکت ها مسؤوليتی فراتر از تعهدات قانونی خود در مقابل اثرات فعاليتشان بر جوامع و محيط زيست دارند.
شرکت های نفتی و گازی برای جبران اثرات منفی‌ بهره برداری روزانه‌شان مانند پخش مواد سمی و گوگرد و يا نشت نفت و آلوده کننده‌ها به دريا و همچنين به دليل اعتراضات گروه‌های فعال مدنی - اجتماعی و ساکنين محلی, در بين صنايع از اين نظر دارای رتبه نخست هستند.
شل و بی‌ پی‌ به عنوان مسئوليت پذيرترين شرکت‌های بين المللی شناخته می شوند. در کنار شرکت‌های اروپائی و آمريکايی می توان نام پتروبراس برزيل, ساسول افريقای جنوبی و نيز سيناک چين را در ليست شرکتهايی که به مسؤوليت های اجتماعی در کنار توليد اهميت می دهند مشاهده کرد.
بررسی ليست شرکت هايي که به توسعه پايدار پايبند بوده اند نشان می دهد که گسترش آن به صورت قابل توجهی‌ غير يکنواخت بوده و شرکت‌های ملی‌ نفتی‌ عمومن پيشرفت کمتری نسبت به شرکت‌های بين المللی داشته اند. اين بدان دليل است که سوابق محيط زيستی‌ و اجتماعی شرکت‌های نفتی‌ دولتی تحت موشکافی کمتری از طرف گروها‌ی جامعه مدنی و رسانه‌ها قرار دارد، در نتيجه آنها تحت فشار کمتری برای تطابق با مبانی توسعه پايدار می‌ باشند.

پارس جنوبی و توسعه پايدار

پارس جنوبی يکی از بزرگترين مجتمع های صنعتی دنيا در زمينه نفت, گاز و پتروشيمی می باشد. فعاليت شرکت های نفتی در پارس جنوبی از سال 1378 شروع شده است. تا کنون شرکتهای ملی نفت ايران, نفت و گاز پارس, ملی گاز ايران, مجتمع گاز پارس جنوبی, توتال فرانسه, پتروپارس, انی ايتاليا, ساسول آفريقای جنوبی, شرکت های پتروشيمی پارس, جم, پرديس, مبين و بسياری ديگر از شرکت ها در اين منطقه که از نظر جغرافيايي وسعت کمی هم دارد فعاليت های گسترده ای داشته اند.
می‌بينيد که تعداد پروژه‌ها و شرکت‌های نفتی استان به راحتی‌ قابل شمارش نيست. حال ببينيم اين شرکت‌ها تا چه حدی به مسوليت‌های اجتماعی خود آگاه بوده و به آن پايبند می باشند.
همانطور که در بالا ذکر شد محيط زيست و جوامع محلی دو رکن اصلی‌ توسعه پايدار هستند.

توسعه پايدار و محيط زيست در پارس جنوبی

پارس جنوبی به روز‌ترين تکنولوژی را جهت توليد و بهره برداری نسبت به ديگر پروژه‌های فعال استان و حتا کشور به کار می‌بندد ولی‌ متاسفانه، رعايت اصول محيط زيست در پروژه‌های پارس جنوبی در حد پايين بوده و حتا در حد استاندارد‌های معمولی خليج فارس نيز نمی‌باشد.
کشور‌های عربی‌ حوزه خليج فارس از طرفی به سرعت به سمت پالايشگاه‌ها و سکو‌های بدون مشعل در حرکت هستند و از طرف ديگر با به کار گيری استاندارد‌های اروپائی سعی‌ در بهبود کيفيت پساب خروجی از پالايشگاهايشان به دريا را دارند.
اين در حاليست که هنوز شرکت نفت ايران تمايلی به شروع پالايشگاهای بدون مشعل ندارد گرچه هم به لحاظ اقتصادی به صرفه بوده و هم از لحاظ محيط زيست در دنيای امروز امری ضروری محسوب می شود. خصوصاً در منطقه پارس جنوبی که قرار است ۲۴ پالايشگاه گاز و بيش از ۱۰ مجتمع پتروشيمی راه اندازی شود.
مسؤولان شرکت نفت نبايد فراموش کنند که اولين‌ افراد در معرض خطر آلودگی,‌ کارکنان همين مجتمع‌های صنعتی بوده و بهبود وضعيت انتشار گاز‌های آلوده کننده از طريق حذف مشعل پالايشگاه‌ها ابتدا بزرگترين کمک به حفظ سلامتی کارکنان است. در ضمن غالب شدن تفکر زيست محيطی‌ نه تنها کمکی‌ اساسی‌ به محيط زيست و سلامت کارکنان می کند، بلکه نگاه منفی‌ ساکنين محلی را نيز تغيير می دهد.
در پارس جنوبی لازم است تا شرکت های بهره بردار که متاسفانه خود دخالتی در طراحی نداشته و بيشتر وارث تفکر ادارات طراحی مستقر در مرکز می باشند با ارايه مشکلات زيست محيطی که بيشتر ناشی از نوع طراحی پالايشگاه ها می باشد سعی بر اثرگذاری بر طراحی پالايشگاه ها را داشته و از اين طريق خطرات ناشی از آلودگی هوا را تا حد امکان کاهش دهند.
و اما رکن دوم که البته از لحاظ اهميت در درجه دوم نيست و در پروژه‌های نفت و گازی همانقدر اهميت دارد که توليد و محيط زيست، توجه به نياز های جوامعی است که در کنار پالايشگاه زندگی‌ کرده و بهره‌برداری بر زندگی‌ اجتماعی آنها اثر گذاشته است. 

توسعه پايدار و ساکنين پارس جنوبی

عمليات بهره برداری نفت و گاز شامل تعاملات متعددی بين شرکت ها و جوامع محلی است. اين مسئله منجر به سرمايه گذاری وسيع شرکت های نفتی در جوامع محلی شده است. شرکت های نفتی دولتی مانند شرکت نفت ونزوئلا,  شرکت نفت عربستان سعودی آرامکو و گاز پروم روسيه سالانه ميلياردها دلار در جوامع محلی سرمايه گذاری می کنند. (*)
در سال 2008, شرکت های شل, بی پی, اگزون موبايل و چورون مجموعن ششصد و شصت ميليون دلار در جوامع محلی سرمايه گذاری کردند. محدوده طرح از کمک های گاه و بيگاه مالی به مدارس, دانشگاه ها و بيمارستان تا ساخت مدرسه و بيمارستان جديد و آموزش های فنی به افراد محلی بوده است. (*)
اين حجم سرمايه گذاری شرکت های نفتی در حاليست که غالبن محل زندگی کارکنان شرکت های نفتی دور از اين جوامع بوده و اين سرمايه گذاريها به معنای پذيرفتن مسؤوليت اجتماعی و برای احترام به ميزبان می باشد.
در پارس جنوبی اما وضعيت متفاوت است. نيروهای اصلی‌ شاغل در پارس جنوبی در کنار مجتمع و در ميان جوامع محلی زندگی‌ می کنند. آگاهی‌ شرکت‌ها به مسئوليت اجتماعی خود، و ايفای درست آن اثر مستقيم و بی واسطه بر رکن توليد دارد. بهبود زيرساخت‌های منطقهء ميزبان نه تنها کمکی‌ به جوامع محلی و قدمی‌ در احترام به اصل توسعه پايدار است بلکه اهميت قائل شدن به کارکنان همان مجتمع است.
يکی‌ از مشکلات عمده در شهرک‌های صنعتی و از جمله پارس جنوبی اين است که کارکنان و خانوده هايشان به صورت موقت به زندگی‌ در آنجا نگاه می کنند، گرچه ممکن است سکونتشان تا سال‌ها به طول انجامد, بنابراين وظيفهٔ مسئولين واحدهای گاز و پتروشيمی، ايجاد محيطی‌ جذابتر و با امکاناتی بيشتر نسبت به شهر هايی است که کارکنان و خانواده‌هايشان از آنجا آمده اند.
فرض که در مناطق جم, کنگان و عسلويه دانشگاه های معتبر صنعتی و پزشکی تأسيس شود, مراکز پژوهشی در زمينه نفت و گاز و پتروشيمی ايجاد گردد, به همت وزارت نفت نمايشگاه های دائمی فرهنگی و هنری برپا شود, پارک بازيهای پيشرفته و دارای امکاناتی بالاتر و يا در حد شهرهای بزرگ ساخته شود و ده ها طرح ديگر که اگر مسؤولان بخواهند يافتنش بسيار آسان است, آيا باز هم ريزش نيرو در اين حد وجود خواهد داشت, آيا افسردگی که امروزه بيشتر زنان ساکن شهرک های صنعتی از آن رنج می برند کمتر نخواهد شد؟ و آيا همين کاهش مشکلات خانوادگی کارکنان نفت و گاز بهترين کمک به افزايش ضريب ايمنی و بهره وری نيست؟
امروزه هيچ دليلی ندارد که شهرهايی مثل جم يا کنگان جزو پنج شهر بزرگ کشور نباشند و امکاناتشان از همه جا بالاتر نباشد. مثالی بر اين ادعا که شايد برای مردم ما گزاف بيايد شهرهايي مثل هيوستن در آمريکا و پرت در استرالياست که تنها با اتکا به تأسيسات نفتی که در نزديکيشان وجود دارد به شهرهايي بزرگ و درجه اول تبديل گرديده اند. گرچه حجم سرمايه گذاری و تأسيسات نفتی اين شهرها به هيچ عنوان با آنچه در پارس جنوبی رخ داده است قابل مقايسه نيست.
 اما متاسفانه عليرغم همه اين بديهيات امروزه بيشتر, اين ساکنين محلی و مسئولين آنان هستند که به دنبال توسعه زيرساختهای منطقه می باشند اين در حاليست که با توجه به وضعيت خاص مکان هايی مثل پارس جنوبی، مسئولين شرکت‌های نفت، گاز و پتروشيمی بايد حساسيت بسيار بيشتري بر روی اين مساله داشته باشند.

 * پتروليوم اکونوميست