اين جمله را زياد مي شنويم. بيش از ۱۰۰ سال است که صنعت نفت داريم ولي هنوز توانايي طراحي يک پالايشگاه را نداريم!
ببينيم کار طراحي يک پالايشگاه از کجا شروع ميشود و به چه صورت ادامه پيدا ميکند و ضعف ما کجاي کار است؟
فرض کنيد ميدان پارس جنوبي کشف شده و شرکت نفت ايران ميخواهد آن را توسعه دهد. ابتدا پيمانکار اصلي انتخاب ميشود، به عنوان مثال براي توسعه فاز ۲و۳ توتال، فاز ۱ پتروپارس و فاز ۴و۵ انی انتخاب شدند.
اينها شرکتهاي نفتي هستند که کارفرما ناميده مي شوند و نقش شرکت نفت ما را در بقيه کشورها دارند, کشورهايي که يا نفتشان ملی نيست و يا اگر هم است وزارت نفت مخزن را در اختيار اين شرکت ها قرار می دهد و خودش سهمی را پس از توسعه بر می دارد. در کشور ما نيز به دليل کمبود سرمايه و نقدينگی, شرکت نفت از اين شرکت ها جهت توسعه ميادين نفت و گاز استفاده می کند.
پس از اينکه ساخت پالايشگاه به يکی از اين شرکت ها واگذار شد, نخستين کار, پيدا کردن شرکت مهندسي مشاور مناسب براي طراحي پالايشگاه است که بر اساس کارهای انجام شده قبلی و از طريق مناقصه انجام ميشود.
اصولن هر کارفرمايي پالايشگاه خود را بر اساس استانداردهای خودش می سازد. مثلن پالايشگاه های شل و توتال اصولن به يکديگر شبيه نيستند و دليل آن هم استانداردهای متفاوت اين دو شرکت است. امروزه تمام شرکت های نفتی معتبر دارای استانداردهای معتبر هستند. اگزون موبايل, چورون, شل, بی پی, توتال, آرامکو (شرکت نفت عربستان) و پتروناس همه دارای استانداردهايي در تمام زمينه های پروسس، مکانيک، پايپينگ، ايمني، برق، ابزار دقيق و سيويل مي باشند. در اين استانداردها نحوه طراحی هر دستگاه همراه با معادلات طراحی توضيح داده شده و مواردی که بايد رعايت شود تا يک واحد نفتی کارآمد و ايمن ساخته شود بيان شده است.
بعد از انتخاب شرکت مهندسی مشاور، کارفرما بايد اين مدارک را به عنوان مبنای طراحي به آنان تحويل دهد و شرکت طراح هم وظيفه دارد که تمام طراحيش را بر اساس همان استانداردهايي که از کارفرما تحويل گرفته است انجام دهد.
در طرف ديگر هم, تمامي شرکتهاي مهندسی مشاور معتبر خودشان اصول طراحي دارند و اعتبار شرکت های مشاور هم به همين کتابچه های اصول طراحيشان می باشد. هرچه اين کتابچه ها کامل تر باشد طراحی آن شرکت يکدست تر, مستندتر و کمتر وابسته به نظرات مختلف و تحليل های لحظه ای است.
هنگام بستن قرارداد بين کارفرما و طراح, کارفرما اولويت استفاده از مدارک را اعلام می کند. در ضمن گروهی از افراد کارفرما هميشه در کنار گروه طراح حضور دارند تا از هر نوع انحراف از استانداردهای کارفرما پيش گيری کنند.
اين شرکتها، از سال ها پيش با شروع اولين طراحی ها و بهره برداری ها نوشتن استانداردهای طراحي خود را آغاز کرده اند و هر روز هم بر اساس تجربياتشان آنها را توسعه مي دهند تا امروز پس از سالها مثلن استانداردهای شرکت بهره بردار شل بيش از ۱۰۰۰ کتابچه شده است و يا مثلن شرکت مشاور فاستر- ويلر که پالايشگاه آبادان را طراحی کرده و همچنين طراحی پايه ای بيشتر فازهای اوليه پارس جنوبی را انجام داده است دارای صدها کتابچه استاندارد و مدارک تجربی طراحی می باشد.
اما شرکت نفت ما به عنوان يکی از اولين توليدکننده های نفت و دارای بزرگترين مخزن های نفت و گاز دنيا که تقريبن تمام اقتصادش نفتی است متاسفانه هنوز بعد از اين همه سال اين اصول و استانداردها را ندارد، البته ظاهرن کتابچه هايي تحت عنوان "آي پی اس يا استاندارد نفت (پتروليوم) ايران" سالها پيش آماده شده است که متاسفانه هيچ استفاده اي از آن نميشود و همين باعث شده که هيچوقت هم اشکالات آن برطرف نشده و به روز نشود. اصولن استفاده از اين کتابچه ها باعث ميشود که طراحي تمامي پالايشگاه ها و مجتمعهاي نفت و گازي يک کشور از استاندارد يکساني پيروي کنند چيزی که ما در ايران عملن نمی بينيم. اين اشکال بزرگي است که در شرکت نفت ايران وجود دارد، اشکالي که برای حل آن نياز به مديريت قوي می باشد. اين کار شايد چند سالي طول بکشد ولي هم پشتوانه خوبي براي شرکتي است که داراي دومين ذخاير نفت و گاز در دنيا است تا تمام مجتمع هايش يک دست باشند و نيز کمک بزرگی به شرکت های مهندسی مشاور داخلی جهت بومی کردن طراحی مجتمع های نفتی می باشد.
خوب حالا نوبت به شرکتهاي مشاور است. ما در ايران ۵ يا ۶ شرکت مشاور بزرگ داريم که سابقه کار همگي آنها به بالاي ۳۰-۴۰ سال ميرسد و اگر شرايط فراهم می بود و درست مديريت و هدايت می شدند نه تنها می توانستند تمامی نيازهای داخلی را جوابگو باشند بلکه در خارج از کشور هم فعال باشند. ولی هيچکدام از اين شرکت ها اصول طراحی کاملی ندارند که جوابگوی نيازهای شرکت نفت ما باشد.
اصولن برای طراحی پايه ای يک پالايشگاه واقعن به چيزی بيش از آنچه در کتابهای دانشگاهی نوشته شده نيازی نيست فقط لازم است آنچه که آنجا خوانده شده, کم کم به کار بسته شود و اشکالات در عمل و توسط سازنده دستگاه ها و بهره بردار گفته شود تا بتوان به يک طراح خوب تبديل شد. البته مشکل اساسی ديگری هم در ايران وجود دارد و آن هم کم بودن تجربه در بخش طراحی است. متأسفانه به دلايل بسيار که اينجا محل پرداختن به آن نيست مهندسان ايرانی پس از به دست آوردن تجربه, کشور را ترک کرده و همين موجب می شود شرکت های ايرانی گرچه سابقه بالايي دارند ولی از کمبود نيروی انسانی با تجربه هميشه در رنج باشند و در مجموع هيچوقت نتوانند از انباشت تجربه ها استفاده لازم را ببرند و اين به نظر من يکی از مهم ترين عوامل عدم پيشرفت در شرکت های مشاور می باشد.
علاوه بر اين دو موضوع که يکی به شرکت نفت و ديگری به شرکت های مشاور بر می گردد, اشکال سوم نوع کنش ها و ارتباطات بين اين دو است. اصولن هيچ شرکت مشاوری بدون کمک و پشتوانه شرکت نفت بهبود نمی يابد. اگر امروز تکنيپ فرانسه از شرکت های معتبر مشاوره محسوب می شود به آن دليل است که توتال فرانسه تا آنجا که امکانش بوده از آن حمايت کرده و پروژه هايش را در اختيار اين شرکت قرار داده است. متأسفانه شرکت نفت ما به نظر نمی آيد تا آنجا که مجبور نباشد پروژه هايش را در اختيار شرکت های مشاور داخلی قرار دهد. نمونه روشن آن طراحی بعضی از فازهای جديد پارس جنوبی است که کاملن کپی فازهای قبلی است ولی باز هم طراحی آنها به شرکت های خارجی واگذار می شود فقط به اين دليل که در خارج از کشور و توسط شرکت های معتبر انجام شود!
مثلن در پارس جنوبي، فاز ۲،۳ را فاستر ويلر و تکنيپ طراحي کرده اند، فاز ۱ را فکر کنم جان براون، فاز ۴،۵ را باز هم فاستر ويلر و تکنيپ، فازهاي جديد را هم وُرلي پارسُنز. تمامی مدارک طراحی هم پس از کامل شدن طراحی هر فاز در اختيار شرکت نفت گذاشته می شود. در ضمن از زمانی که فاز ۴،۵ طراحي و ساخته شده از طرف شرکت نفت به عنوان مبناي طراحي بقيه فازها قلمداد شده است و بقيه فازها تقريبن کپي اين فاز است. بنابراين شرکت نفت می تواند به جاي اينکه فازهاي جديد را به شرکت های بين المللي براي طراحي بدهد آنها را به شرکتهاي داخلي دهد. ولي الان شرکت نفت چه ميکند؟ مثلن براي فاز ۱۷و ۱۸، تمام مدارک فاز ۴و۵ را به شرکت خارجی داده بودند و مي گفتند براي ما مشابه همين را طراحي کنيد.
اگر قرار است ما براي بقيه فازهاي پارس جنوبي همه چيز را کپي کنيم چرا اين کار در ايران انجام نميشود؟ دست کم از کنار آن هم توي کشور کار ايجاد مي شود و هم تجربه ايي است براي مهندسان و شرکت های ايراني.
همه اين مسايل در اين ۱۰۰ سال دست به دست هم داده تا نه شرکت های مشاور ما رشد کيفی مناسبی داشته باشند و نه شرکت نفت ايران با آن همه طول و عرض جغرافياييش توانسته باشد در حد يکی از معمولی ترين شرکت های نفتی باشد.