۱۳۸۹ دی ۴, شنبه

کريسمس در انگلستان


کريسمس روز تولد حضرت عيسی مسيح پيامبر صلح است. در انگلستان هم به پيروی از کليسای کاتوليک روز 25 دسامبر به عنوان روز کريسمس تعيين شده است.
کريسمس تنها روز سال است که علاوه بر ادارات همه جا تعطيل می باشد. حتا تمامی مراکز خريد نيز در اين روز بسته می باشند.
در اين روز همه افراد خانواده برای خوردن ناهار در خانه پدری دور هم جمع می شوند. برای ناهار کريسمس هم طبق رسم بوقلمون کباب شده, سيب زمينی, کلم بروکلی و ديگر سبزيجات می خورند.
شايد باورش برای ما که در ايران زندگی کرده ايم و اطلاعاتمان از اينجا محدود به اخبار و برنامه های تلويزيونی است کمی سخت باشد ولی اينجا نهاد خانواده بسيار با ارزش بوده و دور هم بودن برای روز کريسمس هم رسمي است که از ديرباز مانده و همه به آن احترام می گذارند.
يکی از دوستان انگليسی می گفت کريسمس را خيلی دوست دارد چون تنها روز سال است که همه خانواده را يکجا می بيند. می گفت خانواده بزرگی دارند و همه به خاطر کارشان پراکنده اند. از غروب شب قبل بچه ها يکی يکی سر می رسند و خانه ای که قبلش ساکت بوده در کمتر از يکساعت پر سروصدا و شلوغ می شود. شب اول به خوردن تخمه و انواع نوشيدنی های الکلی می گذرد. همه سعی می کنند در لحظات آخر هديه هايش را بسته بندی کرده و آنان را زير درخت کريسمس جا دهند. بعد از اون هم هرکسی سعی می کند با تکان دادن جعبه هايي که اسم خودش رويش نوشته هديه اش را حدس بزند. ولی باز کردن جعبه ها می ماند برای روز کريسمس.
خريد هديه برای اهل خانواده و اقوام (عموزاده ها و دايي زاده ها) به مناسبت روز کريسمس بسيار مهم است. شايد يک ماه آخر سال وقت فراغت بيشتر مردم به خريد هديه می گذرد.
قبل از اينکه به اينجا بيايم در اخبار می شنيدم که پس از رکود اقتصادی همه منتظر کريسمس بودند تا ببينند آيا خريد مردم می تواند وضعيت اقتصادی را بهبود ببخشد و تکانی به وضع بازار بدهد. هميشه فکر می کردم مگر حجم خريد کريسمس چقدر است که ممکن است تکانی به رکود اقتصادی دهد. ولی آنچه که امسال اينجا ديدم برايم شگفت انگيز بود. همه خريد می کنند و در اينجا که مغازه ها و مراکز خريد معمولن 4 يا 5 عصر می بندند در روزهای پايان سال تا ديروقت باز هستند. هر روز مردم را هم می ديدم که با بسته های بزرگ لباس و اسباب بازی از مراکز خريد بيرون می آيند. در اين روزها با هرکدام از همکاران صحبت می کردم نگران بود که هنوز خريدهای کريسمسش تمام نشده و می ترسد نتواند خريدش را کامل کند و همين نشان می داد که خريدها فقط محدود به اقوام درجه يک نيست. برای هديه هم از لباس, اسباب بازی, کراوات, فيلم, کارت های هديه, کتاب و غيره استفاده می کنند.
در ضمن مسئله مهم و جالب, وضعيت قيمت ها در اين ايام است. مراکز فروش برای جلب مشتری در اين روزها تخفيف های بسيار خوبی می زنند و گاهی تا 70% قيمت واقعی جنس را تخفيف می دهند. تخفيفی که بعد از مدتی برداشته شده و همان جنس با قيمت واقعی فروخته می شود. همين مسئله موجب هجوم بيشتر مردم به مراکز خريد می شود.
بازارهای موقتی مواد خوراکی و صنايع دستی کشورهای ديگر هم در مراکز مختلف جالب توجه است. در دو هفته گذشته مرتبن بازارچه هايي که محصولات بقيه کشورهای اروپايي را عرضه می کرد راه افتاده بود. فروشندگان اين بازارچه ها از آن کشورها آمده و محصولاتشان را می فروختند. مثلن يک روز بازارچه مخصوص فرانسوی ها بود که مربا, پنير, انواع شکلات, سس خردل و صنايع چوبی فرانسه را می فروختند. يکی از فروشندگان می گفت از شمال فرانسه آمده و قرار است سه روز در سه نقطه مختلف انگلستان محصولاتش را بفروشد.

۱۳۸۹ آذر ۲۸, یکشنبه

اخبار ايران در دنیا

امروز که نگاهی به اخبار دنيا داشتم و به دنبال اخبار ايران توی خبرها می گشتم گفتم شايد جالب باشد تيتر بعضی از خبرها در رابطه با ايران در نشريات بقيه کشورها را اينجا بگذارم. درستی و نادرستی خبرها را واقعن نمی دانم. اينها صرفن خبر هستند و نه تحليل.
واشنگتن پست: وزير خارجه برکنار شده ايران در مصاحبه با خبرگزاری محلی (مهر) اعلام کرد از اخراج خود بی خبر بوده است.
وينستون سالم ژورنال: درياسالار (مايک مولن) گفت آمريکا آماده مقابله با ايران است. ايران سعی در ساخت بمب اتم برای تهديد و رودررويي با همسايگان خود دارد, و آمريکا برای مقابله با ايران در صورت هر تحرکی بسيار آماده است.
ديلی تايمز (پاکستان): ايران برای تحقيق در رابطه با انفجار چابهار به کمک پاکستان نياز دارد. ايران به صورت رسمی از پاکستان تقاضا کرده تا به ايران برای تحقيق در رابطه با حادثه تروريستی چابهار کمک کند.
تايمز هند: آمريکا به هند برای کمک به برنامه هسته ای ايران مضنون است. آمريکا به چند شرکت هندی برای کمک به برنامه مخفی توليد اسلحه در ايران مشکوک است.

۱۳۸۹ آذر ۲۶, جمعه

پاییز انگلستان

 امروز وقتی از خانه بيرون رفتم هنوز رد پا و يا ماشينی روی برف ها نبود. سفيد سفيد و تازه. امسال زمستان نيامده حسابی برف باريده و فردا و پس فردا هم قرار است برف بيشتری ببارد. به گفته کارشناس هواشناسی امسال کريسمس سفيدی خواهيم داشت.
هر وقت به خانه زنگ می زنم مادرم می گويد کاش خدا نگاهش را کمی به ما هم بياندازد, امسال از بارون خبری نيست.
از اواخر برگ ريزان و نخستين برف اينجا چند عکس گرفته ام که دوست داشتم شما هم ببينيد.
برنامه آمدن ما هم به ايران فعلن به خاطر صادر نشدن ويزای "اوستا" لغو شد. تا لحظه آخر هم صبر کردم بعد بليط ها را کنسل کردم.
 
 
برگ های زرد پاييز


اين برگ هم تا الان حتمن افتاده 
 

پرنده ای روی رودخانه يخ زده

  در سردترين روزها هم دوچرخه سواران را می بينی




۱۳۸۹ آذر ۱۱, پنجشنبه

آموزش در بی بی سی کودکان


بی بی سی دارای شبکه اي مخصوص کودکان 0 تا 6 سال است که هر روز از ساعت 6 صبح تا 7 عصر برنامه پخش می کند.
اين شبکه که CBeebies نام دارد از سال 2002 کار خود را شروع کرده و تا کنون به جز در سال 2003 هر ساله جايزه آکادمی فيلم و هنرهای تلويزيونی بريتانيا را از آن خود کرده است. علاوه بر آن بسياری ديگر از جوايز مخصوص برنامه های آموزشی کودکان و برنامه های پخش زنده را نيز توانسته است ببرد.
اين شبکه برنامه های بسيار جالبی دارد که در همه آنها همراه با تفريح و شادی مسائل آموزشی نيز در نظر گرفته شده است.
در اجرای اين برنامه ها دو مسئله برای من جالب بود. يکی استفاده از نژادهای مختلف و ديگری استفاده از افرادی که ناتواني جسمی دارند.
از مسايل مهم و مورد توجه در کشورهای اروپايي و بقيه کشورهای مهاجر پذير مسئله نژاد پرستی و تبعيض نژادی است. از آنجا که نژادهای مختلفی در اين کشورها زندگی می کنند آموزش نقش مهمی در جلوگيری از مسايل و مشکلات ناشی از نژادپرستی دارد.


اين شبکه نيز با استفاده از مجريانی از نژادهای مختلف بچه ها را از همان دوران کودکی با نژادهای مختلف و توانايي هرکدام بدون در نظر گرفتن رنگ پوست آشنا می کند. در کنار آن در برنامه هايي که بچه ها در آن شرکت دارند از کودکان تمام نژادها مانند سفيدپوست, سياهپوست, آسيايي  و غيره استفاده می کنند.



مسئله ديگر آشنا کردن بچه ها با افراديست که از نظر ظاهری مشکل جسمی دارند. يکی از مجريان برنامه کودکان, خانمی است که يکی از دستانش از آرنج قطع بوده ولی در اجرای برنامه های کودکان مانند شعرخوانی و داستان خوانی توانايي بسيار بالايي دارد. 



برای کودکان, مجري برنامه های تلويزيونی شخصيت هايي دوست داشتنی و جذاب بوده و برای کودک اين افراد دارای توانايي بسيار بالايي هستند.  بنابراين استفاده از نژادهای مختلف و افراد با توانايي متفاوت موجب می شود که ذهن کودک از همان ابتدا آماده پذيرش اين افراد در جامعه بشود. در ضمن اگر کودکی از نژاد ديگريست و يا مشکل جسمی دارد اين ذهنيت برايش پيش نخواهد آمد که امکان رشد در جامعه را نخواهد داشت.

دوستی که فرزندش از لحاظ جسمی مشکلاتی دارد ولی از نظر هوشی بسيار بالاست می گفت متأسفانه در ايران نمی توانم فرزندم را به خيابان ببرم چون کودکان با ديدن او می ترسند و فرار می کنند و بزرگترها هم صلوات می دهند!! ولی در اينجا هيچ مشکلی نداريم و مردم و بچه ها بسيار عادی برخورد می کنند که اين خود نشان دهنده اثر بخش بودن اين برنامه های آموزشی می باشد.

۱۳۸۹ آذر ۲, سه‌شنبه

گُلِ ‌رنج‌های‌ کهن‌ (برگزيده‌ مقالات‌ درباره‌ شاهنامه‌ فردوسی)


گُلِ ‌رنج‌هاي‌ کهن‌ (برگزيدة‌ مقالات‌ دربارة‌ شاهنامة‌ فردوسي)
جلال‌ خالقي‌ مطلق‌
به‌ کوشش‌ علي‌ دهباشي‌
طبق قولی که در نوشته گذشته دادم در اين نوشته می خواهم کتابی که مدتی پيش خوانده و فکر می کنم خواندنش هم لذت بخش است و هم برای هر ايرانی مفيد معرفی کنم.
نام شاهنامه را همه شنيده ايم و وقتی می خواهيم از ادبيات خود سخن بگوييم شاهنامه را به هيچ عنوان فراموش نمی کنيم. چند بيت شعر از فردوسی به ياد داريم و گهگاهی از آن استفاده هم می کنيم. ولی چند نفر از ما خارج از درس و مشق مدرسه تمام يا قسمتی از اين نامه باستان را خوانده است؟
علی دهباشی در يادداشت ابتدای کتاب " گُلِ ‌رنج‌هاي‌ کهن" اينگونه نوشته است: بی گمان رساترين و استوارترين عباراتی که درباره شاهنامه و مقام والای فردوسی بتوان يافت از مرحوم محمدعلی فروغی است که: "شاهنامه هم از حيث کميت, هم از جهت کيفيت بزرگترين اثر ادبيات و نظم فارسی است, بلکه می توان گفت يکی از شاهکارهای ادبی جهان است و اگر من هميشه در راه احتياط قدم نمی زدم, و از اينکه سخنانم گزافه نمايد احتراز نداشتم می گفتم شاهنامه معظم ترين يادگار ادبی نوع بشر است...".
گُلِ ‌رنج‌هاي‌ کهن‌, برگزيدة‌ مقالات‌ دربارة‌ شاهنامة‌ فردوسي به قلم دکتر جلال خالقی مطلق و به کوشش علی دهباشی است.
دکتر خالقی مطلق که چهل سال از عمر خود را به پای تصحيح انتقادی شاهنامه گذاشته, يادداشت های بسياری هم نوشته که بخشی از آنها در اين کتاب و به کوشش علی دهباشی منتشر شده است.
دوازده مقاله چاپ شده در اين کتاب در شماره 74 نشريه بخارا معرفی شده که من بخشی از آن را اينجا می آورم:

حماسه‌سراي‌ باستان
در اين‌ مقاله‌ نويسنده‌ نخست‌ شرحي‌ در ويژگي‌هاي‌ حماسه‌ آورده‌ و در آن‌ اشاراتي‌ به‌ ايلياد و شاهنامه‌ نموده‌ است‌. وي‌ يکي‌ از ويژگي‌هاي‌ مهم‌ حماسه‌ را به‌ عاريت‌ گرفتن‌ جزئيات‌ و يا ماجراهاي‌ پهلوانان‌ گذشته‌، در حماسه‌هاي‌ نوين‌تر دانسته‌ است‌. در اين‌ مورد شرح‌ درفش‌ به‌ دندان‌ گرفتن‌ بيژن‌ در داستان‌ فرود، و سپس‌ نسبت‌ دادن‌ اين‌ داستان‌ به‌ پسر جاماسپ‌ پس‌ از ظهور زردشت‌؛ و در نهايت‌ تشابه‌ اين‌ داستان‌ با داستان‌ حضرت‌ عباس‌، علمدار واقعة‌ کربلا خواندني‌ است.
يکي‌ داستان‌ است‌ پر آب‌ چشم
در اين‌ مقاله‌ دکتر خالقي‌ مطلق‌ نخست‌ موضوع‌ نبرد پدر و پسر را در روايات‌ حماسي‌ و افسانه‌هاي‌ اقوام‌ جهان‌ مورد پژوهش‌ قرار مي‌دهد. روايت‌ آلماني‌، ايرلندي‌، روسي‌ و روايت‌ فردوسي‌ از اين‌ حماسه‌ در شاهنامه‌، شرح‌ داده‌ شده‌ و تفاوت‌ها و شباهت‌هاي‌ اين‌ روايات‌ با يکديگر سنجيده‌ مي‌شود.
شاهنامه‌ و موضوع‌ نخستين‌ انسان‌
نخستين‌ انسان‌ در بندهشن‌ و ديگر متون‌ زردشتي‌، گيومرث‌ است‌ اما در شاهنامه‌ وي‌ نخستين‌ شاه‌ به‌ حساب‌ مي‌آيد نه‌ نخستين‌ انسان‌. دکتر خالقي‌ مطلق‌ گيومرث‌ در شاهنامه‌ را آغازگر جامعه‌ و نه‌ آغازگر زندگي‌ مي‌داند. وي‌ به‌ اين‌ موضوع‌ اشاره‌ مي‌کند که‌ عده‌اي‌ معتقدند که‌ تغيير گيومرث‌ از نخستين‌ انسان‌ به‌ نخستين‌ شاه‌ به‌ دليل‌ محظوراتي‌ بوده‌ است‌ که‌ فردوسي‌ در دوران‌ اسلامي‌ در بيان‌ روايات‌ مربوط‌ به‌ آيين‌ زردشتي‌ داشته‌ است‌. اما نويسنده‌ براساس‌ دو بيت‌ از سه‌ بيت‌ باقي‌مانده‌ از شاهنامة‌ مسعودي‌ مروزي‌ که‌ حاکي‌ از نخستين‌ شاه‌ بودن‌ گيومرث‌ است‌؛ با اين‌ فرضيه‌ مخالفت‌ مي‌کند. وي‌ معتقد است‌ که‌ ابن‌مقفع‌ نيز افسانة‌ آفرينش‌ مزبور را از خداينامه‌ نزده‌ است‌، که‌ برخي‌ گفته‌اند او نيز دچار چنين‌ محظوراتي‌ بوده‌؛ بلکه‌ اين‌ اختلاف‌ و اختلافات‌ بسيار ديگر در دستنويس‌هاي‌ مختلف‌ خداينامه‌ در همان‌ زمان‌ وجود داشته‌ است.
پاسداران‌ دژ پترا
اين‌ مقاله‌ که‌ در واقع‌ شرح‌ حماسه‌اي‌ است‌ ناگفته‌، به‌ روايت‌ از پروکوپيوس‌، مورخ‌ بيزانسي‌ قرن‌ پنجم‌ و ششم‌ ميلادي‌ آمده‌ است‌. دکتر خالقي‌ مطلق‌ نخست‌ واقعة‌ تاريخي‌ گرفتن‌ شهر پترا در کرانة‌ درياي‌ سياه‌ (در چند کيلومتري‌ شمال‌ باطوم‌ امروزي‌) به‌ دست‌ خسرو اول‌ را نقل‌ مي‌کند و مي‌آورد که‌ در دومين‌ بار که‌ روميان‌ به‌ اين‌ شهر حمله‌ کردند چگونه‌ ايرانيان‌ تا آخرين‌ نفر، آگاهانه‌ جان‌ سپردند.
معرفي‌ قطعات‌ الحاقي‌ شاهنامه - معرفي‌ سه‌ قطعه‌ الحاقي‌ شاهنامه‌
اين‌ دو مقاله‌ همچنان‌ که‌ از نامشان‌ برمي‌آيد به‌ قطعات‌ الحاقي‌ شاهنامه‌ پرداخته‌اند. در ابتداي‌ نخستين‌ مقاله‌، دکتر خالقي‌ مطلق‌ از چهار وظيفة‌ مصحح‌ در يک‌ تصحيح‌ انتقادي‌ نام‌ برده‌ است‌: «يکي‌ تصحيح‌ واژه‌ها از گشتگي‌ها، ديگر تصحيح‌ ترتيب‌ مصرع‌ها و بيت‌ها، سوم‌ افزودن‌ افتادگي‌هاي‌ دستنويس‌ اساس‌ تصحيح‌ و چهارم‌ افکندن‌ افزوده‌ها از متن‌.» (ص‌ ۱۳۵ کتاب‌). سپس‌ وي‌ نخستين‌ و چهارمين‌ وظيفه‌ را دشوارتر و مهمتر دانسته‌ است.
در شرح‌ دشواري‌ کار مصحح‌، نويسنده‌ به‌ نکتة‌ تأسف‌آوري‌ اشاره‌ دارد. مي‌گويد: «بسياري‌ از ما چنان‌ تا سيب‌ آدم‌ در زير نفوذ شاهنامه‌هاي‌ سنتي‌ هستيم‌»، که‌ به‌ راحتي‌ نمي‌توانيم‌ ادلة‌ مصحح‌ را در افزوده‌ خواندن‌ برخي‌ قسمت‌هاي‌ شاهنامه‌ حتي گوش‌ دهيم‌. پيداست‌ که‌ استاد تا چه‌ درجه‌ از اين‌ مسئله‌ در رنج‌ بوده‌اند. جايي‌ ديگر اشاره‌ دارند که‌ بسياري‌ از ايرانيان‌ بر آنند که‌ بهترين‌ چاپ‌ شاهنامه‌ آن‌ است‌ که‌ سنگين‌وزن‌تر از چاپ‌هاي‌ ديگر باشد. حال‌ آنکه‌ خود بر اين‌ باور است‌ که‌ يکي‌ از هنرهاي‌ فردوسي‌ ايجازگويي‌ اوست‌ و اين‌ هنري‌ است‌ که‌ پس‌ از وي‌ به‌ ندرت‌ در ديگران‌ ديده‌ شده‌ است.
نفوذ بوستان‌ در برخي‌ از دستنويس‌هاي‌ شاهنامه‌
در اين‌ مقالة‌ سه‌ صفحه‌اي‌ دکتر خالقي‌ مطلق‌ با رجوع‌ به‌ دستنويس‌هاي‌ اساس‌ شاهنامه‌ نشان‌ مي‌دهد که‌ از دوبيتي‌ که‌ سعدي‌ به‌ نقل‌ از فردوسي‌ در بوستان‌ آورده‌ است‌، بيت‌ دوم‌ از فردوسي‌ نيست‌:
ميازار موري‌ که‌ دانه‌کش‌ است
 که‌ جان‌ دارد و جان‌ شيرين‌ خوش‌ است‌
سياه‌ اندرون‌ باشد و سنگدل
 که‌ خواهد که‌ موري‌ شود تنگدل‌
نويسنده‌ نشان‌ مي‌دهد که‌ ضبط‌ اصلي‌ بيت‌ در شاهنامه‌ به‌ شکل‌ زير بوده‌ است:
مکش‌ مورکي‌ را که‌ روزي‌کش‌ است‌
که‌ او نيز جان‌ دارد و جان‌ خوش‌ است
بار و آيين‌ آن‌ در ايران‌
اين‌ مقاله‌ مفصل‌ترين‌ مقالة‌ کتاب‌ است‌ و در آن‌ آيين‌ پذيرفته‌ شدن‌ اشخاص‌ نزد پادشاه‌ از زمان‌ هخامنشيان‌ تا عصر قاجار مورد پژوهش‌ قرار گرفته‌ است‌. دکتر خالقي‌ مطلق‌ آيين‌ مزبور را يکي‌ از مهمترين‌ آيين‌هاي‌ درباري‌ ايران‌ و استمرار آن‌ در طول‌ تاريخ‌ را نشانه‌اي‌ از پيوستگي‌ فرهنگ‌ کشور مي‌داند. مقاله‌ کتابنامه‌اي‌ شامل‌ ۸۱ عنوان‌ کتاب‌ دارد و علاوه‌ بر آن‌ ۳۱۴ يادداشت‌ و ارجاع‌ در متن‌ مقاله‌ آمده‌ است.
نويسنده‌ با هخامنشيان‌ آغاز کرده‌ و ضمن‌ شرح‌ دقيق‌ و موشکافانه‌اي‌ که‌ از صحنه‌هاي‌ بار در سنگ‌نگاشته‌هاي‌ اين‌ عصر آورده‌، اطلاعات‌ تازه‌اي‌ در جزييات‌ سنگ‌نگاشته‌ها به‌ خواننده‌ ارائه‌ مي‌دهد.
ببر بيان‌ (رويين‌تني‌ و گونه‌هاي‌ آن)
اين‌ مقالة‌ بلند نخست‌ به‌ مسئلة‌ رويين‌تني‌ در افسانه‌ها و حماسه‌هاي‌ مردم‌ جهان‌ مي‌پردازد و سپس‌ رويين‌تني‌ را در اساطير ايراني‌ و حماسة‌ ملي‌، شاهنامه‌، پي‌ مي‌گيرد که‌ سبب‌ و شيوة‌ رويين‌تني‌ هريک‌ از اين‌ رويين‌تنان‌ خواندني‌ است‌. در اين‌ ميان‌ عقايد خرافي‌ ايرانيان‌ و ملل‌ ديگر نيز هست‌ که‌ در آنها به‌ نوعي‌ اعتقاد به‌ زخم‌ناپذيري‌ وجود دارد از جمله‌ دانستن‌ ورد، همراه‌ داشتن‌ دعا، نظرقرباني‌، پنجة‌ گرگ‌ و دود کردن‌ اسفند. نکتة‌ جالب‌ در مورد رويين‌تنان‌ آن‌ است‌ که‌ همة‌ آنها به‌ گونه‌اي‌ زخم‌پذيرند. گويي‌ چنان‌ که‌ دکتر خالقي‌ مطلق‌ آورده‌ است‌: «هميشه‌ دري‌ براي‌ درون‌ شدن‌ به‌ مرگ‌ بازگذاشته‌اند تا ميان‌ آرزوي‌ رويين‌تني‌ و واقعيت‌ مرگ‌ ارتباطي‌ ايجاد کنند.»
دستنويس‌ شاهنامه‌ (فلورانس)
اين‌ مقاله‌ پس‌ از انتشار نخستين‌ دفتر شاهنامه‌ نوشته‌ شده‌ و در آن‌ مهمترين‌ دستنويس‌ اساس‌ تصحيح‌ دکتر خالقي‌ مطلق‌، يعني‌ دستنويس‌ فلورانس‌، نسبتاً به‌ تفصيل‌ معرفي‌ شده‌ است‌. در مقدمة‌ مقاله‌ نويسنده‌ به‌ اين‌ موضوع‌ اشاره‌ کرده‌ است‌ که‌ پيش‌ از اين‌ چهل‌ و پنج‌ نسخة‌ شاهنامه‌ را طي‌ مقاله‌اي‌ معرفي‌ نموده‌ و به‌ چاپ‌ رسانده‌ و اظهار اميدواري‌ نموده‌ است‌ که‌ در آغاز دفتر «يادداشت‌هاي‌ شاهنامه‌»، آن‌ مقاله‌ همراه‌ مقالة‌ معرفي‌ دستنويس‌ فلورانس‌ بيايد. دوستداران‌ شاهنامه‌ در ايران‌ سالهاست‌ در انتظار چاپ‌ «يادداشت‌هاي‌ شاهنامه‌» در داخل‌ ايران‌ هستند.
سرگذشت‌ زبان‌ فارسي‌
مطابق‌ گفتة‌ دکتر خالقي‌ مطلق‌ در اين‌ مقاله‌ در زمان‌ هخامنشيان‌ به‌ دلايلي‌ هنوز زمان‌ مناسب‌ براي‌ به‌ وجود آمدن‌ يک‌ زبان‌ رسمي‌ در کشور فرا نرسيده‌ بوده‌ است‌. زبان‌ پارسي‌ باستان‌ که‌ از زمان‌ داريوش‌ از گفتار به‌ نوشتار درآمد نيز نتوانست‌ يک‌ زبان‌ گفتاري‌ همه‌گير شود. مردم‌ ايران‌ در اين‌ زمان‌ به‌ شاخه‌هاي‌ مختلف‌ زبان‌ ايران‌ باستان‌ سخن‌ مي‌گفتند و اين‌ شاخه‌ها هنوز چندان‌ به‌ يکديگر نزديک‌ بودند که‌ نيازي‌ به‌ داشتن‌ يک‌ زبان‌ فراگير محسوس‌ نبود. اما به‌ تدريج‌ با افزوني‌ همبستگي‌ ميان‌ تيره‌هاي‌ ايران‌، نياز به‌ وجود زباني‌ رسمي‌ ضروري‌ شد.
نويسنده‌ با استناد به‌ بخشي‌ از سخن‌ ابن‌مقفع‌ (سال‌ ۱۳۹ هجری) دربارة‌ تقسيم‌بندي‌ زبان‌ فارسي‌ و همچنين‌ مقايسة‌ زبان‌ها و گويش‌هاي‌ رايج‌ در ايران‌ باستان‌ به‌ نتايجی مي‌رسد.
رسم‌ خط‌ شاهنامه‌
دکتر خالقي‌ مطلق‌ اصلاح‌ گاه‌ به‌ گاه‌ رسم‌ خط‌ را در تمام‌ خط‌هاي‌ جهان‌، از آنجا که‌ هيچ‌ خطي‌ صورت‌ تلفظ‌ را دقيق‌ و آسان‌ به‌ دست‌ نمي‌دهد؛ ضروري‌ مي‌بيند. خط‌ عربي‌ نيز که‌ اساساً براي‌ زبان‌ عربي‌ ساخته‌ شده‌ است‌ و فاقد واج‌هايي‌ در زبان‌ فارسي‌ است‌ و از سوي‌ ديگر داراي‌ واج‌هايي‌ است‌ که‌ در زبان‌ فارسي‌ نيست‌؛ ناگزير به‌ عنوان‌ خط‌ فارسي‌ نياز به‌ اصلاح‌ دارد.

۱۳۸۹ آبان ۲۹, شنبه

معرفی کتاب

اين هفته در ايران به نام کتاب نامگذاری شده است. متأسفانه خواندن کتاب اولويت نخست مردم ما نيست و فقط تعداد کمی از افراد جامعه ايرانی خواندن کتاب را در برنامه روزانه خود قرار داده اند. اين افراد اگر روزی کتاب نخوانند احساس خوبی ندارند و انگار که چيزی گم کرده باشند. اصولن با خواندن کتاب عطش آموختن در انسان بالا می گيرد و فرد خود به خود پس از پايان کتابی که در دست دارد, کتاب ديگری را شروع می کند.
در باره اينکه خواندن و آموختن تنها راه نجات هر جامعه ايست و اگر مردم کشوری بخوانند, راه نيکبختی را پيدا می کنند گفتنی های بسيار گفته و نوشته های بسياری نوشته اند.
از آنجا که مردم ما چنان از نخواندن در رنج نيستند و کوشش شايانی هم برای تشويق مردم به خواندن کتاب صورت نمی گيرد تصميم گرفتم از اين به بعد هر از چندی کتابی را در وبلاگم به دوستان معرفی کنم.
از بقيه دوستان وبلاگ نويس که کتاب بخشی از زندگيشان شده هم دعوت می کنم که اين کار را شروع کنند و دست کم در همين هفته در وبلاگشان کتابی را به خوانندگان وبلاگشان معرفی کنند. اطمينان دارم اين کار اثر خوبی دارد و برخی را با کتاب آشنا می کند.
من هم در همين هفته و در پست بعدی کتاب مورد نظر خود را به دوستان معرفی می کنم و اطمينان دارم همه از خواندن اين کتاب هم لذت برده و هم بر دانش خود خواهند افزود.