۱۳۸۹ آبان ۷, جمعه

صد سال صنعت نفت بدون طراحی


اين جمله را زياد مي شنويم. بيش از ۱۰۰ سال است که صنعت نفت داريم ولي‌ هنوز توانايي طراحي يک پالايشگاه را نداريم!
ببينيم کار طراحي يک پالايشگاه از کجا شروع ميشود و به چه صورت ادامه پيدا مي‌کند و ضعف ما کجاي کار است؟
فرض کنيد ميدان پارس جنوبي کشف شده و شرکت نفت ايران مي‌خواهد آن را توسعه دهد. ابتدا پيمانکار اصلي‌ انتخاب ميشود، به عنوان مثال براي توسعه فاز ۲و۳ توتال، فاز ۱ پتروپارس و فاز ۴و۵ انی انتخاب شدند.
اين‌ها شرکت‌هاي نفتي‌ هستند که کارفرما ناميده مي شوند و نقش شرکت نفت ما را در بقيه کشورها دارند, کشورهايي که يا نفتشان ملی نيست و يا اگر هم است وزارت نفت مخزن را در اختيار اين شرکت ها قرار می دهد و خودش سهمی را پس از توسعه بر می دارد. در کشور ما نيز به دليل کمبود سرمايه و نقدينگی, شرکت نفت از اين شرکت ها جهت توسعه ميادين نفت و گاز استفاده می کند.
پس از اينکه ساخت پالايشگاه به يکی از اين شرکت ها واگذار شد, نخستين کار, پيدا کردن شرکت مهندسي مشاور‌ مناسب براي طراحي پالايشگاه است که بر اساس کارهای انجام شده قبلی و از طريق مناقصه انجام ميشود.
اصولن هر کارفرمايي پالايشگاه خود را بر اساس استانداردهای خودش می سازد. مثلن پالايشگاه های شل و توتال اصولن به يکديگر شبيه نيستند و دليل آن هم استانداردهای متفاوت اين دو شرکت است. امروزه تمام شرکت های نفتی معتبر دارای استانداردهای معتبر هستند. اگزون موبايل, چورون, شل, بی پی, توتال, آرامکو (شرکت نفت عربستان) و پتروناس همه دارای استانداردهايي در تمام زمينه های پروسس، مکانيک، پايپينگ، ايمني‌، برق، ابزار دقيق و سيويل مي باشند. در اين استانداردها نحوه طراحی هر دستگاه همراه با معادلات طراحی توضيح داده شده و مواردی که بايد رعايت شود تا يک واحد نفتی کارآمد و ايمن ساخته شود بيان شده است. 
بعد از انتخاب شرکت مهندسی مشاور، کارفرما بايد اين مدارک را به عنوان مبنای طراحي به آنان تحويل دهد و شرکت طراح‌ هم وظيفه دارد که تمام طراحيش را بر اساس همان استانداردهايي که از کارفرما تحويل گرفته است انجام دهد.
در طرف ديگر هم, تمامي‌ شرکت‌هاي مهندسی مشاور معتبر خودشان اصول طراحي دارند و اعتبار شرکت های مشاور هم به همين کتابچه های اصول طراحيشان می باشد. هرچه اين کتابچه ها کامل تر باشد طراحی آن شرکت يکدست تر, مستندتر و کمتر وابسته به نظرات مختلف و تحليل های لحظه ای است.
هنگام بستن قرارداد بين کارفرما و طراح, کارفرما اولويت استفاده از مدارک را اعلام می کند. در ضمن گروهی از افراد کارفرما هميشه در کنار گروه طراح حضور دارند تا از هر نوع انحراف از استانداردهای کارفرما پيش گيری کنند.
اين شرکت‌ها، از سال ها پيش با شروع اولين طراحی ها و بهره برداری ها نوشتن استانداردهای طراحي خود را آغاز کرده اند و هر روز هم بر اساس تجربياتشان آنها را توسعه مي دهند تا امروز پس از سال‌ها مثلن استانداردهای شرکت بهره بردار شل بيش از ۱۰۰۰ کتابچه شده است و يا مثلن شرکت مشاور فاستر- ويلر که پالايشگاه آبادان را طراحی کرده و همچنين طراحی پايه ای بيشتر فازهای اوليه پارس جنوبی را انجام داده است دارای صدها کتابچه استاندارد و مدارک تجربی طراحی می باشد.
اما شرکت نفت ما به عنوان يکی از اولين توليدکننده های نفت و دارای بزرگترين مخزن های نفت و گاز دنيا که تقريبن تمام اقتصادش نفتی است متاسفانه هنوز بعد از اين همه سال اين اصول و استانداردها را ندارد، البته ظاهرن کتابچه هايي تحت عنوان "آي پی اس يا استاندارد نفت (پتروليوم) ايران" سال‌ها پيش آماده شده است که متاسفانه هيچ استفاده اي از آن نمي‌شود و همين باعث شده که هيچوقت هم اشکالات آن برطرف نشده و به روز نشود. اصولن استفاده از اين کتابچه ها باعث ميشود که طراحي تمامي پالايشگاه ها و مجتمع‌هاي نفت و گازي يک کشور از استاندارد يکساني پيروي کنند چيزی که ما در ايران عملن نمی بينيم. اين اشکال بزرگي‌ است که در شرکت نفت ايران وجود دارد، اشکالي‌ که برای حل آن نياز به مديريت قوي می باشد. اين کار شايد چند سالي‌ طول بکشد ولي‌ هم پشتوانه خوبي‌ براي شرکتي است که داراي دومين ذخاير نفت و گاز در دنيا است تا تمام مجتمع هايش يک دست باشند و نيز کمک بزرگی به شرکت های مهندسی مشاور داخلی جهت بومی کردن طراحی مجتمع های نفتی می باشد.
خوب حالا نوبت به شرکت‌هاي مشاور است. ما در ايران ۵ يا ۶ شرکت مشاور بزرگ داريم که سابقه کار همگي آنها به بالاي ۳۰-۴۰ سال مي‌رسد و اگر شرايط فراهم می بود و درست مديريت و هدايت می شدند نه تنها می توانستند تمامی نيازهای داخلی را جوابگو باشند بلکه در خارج از کشور هم فعال باشند. ولی هيچکدام از اين شرکت ها اصول طراحی کاملی ندارند که جوابگوی نيازهای شرکت نفت ما باشد.
اصولن برای طراحی پايه ای يک پالايشگاه واقعن به چيزی بيش از آنچه در کتابهای دانشگاهی نوشته شده نيازی نيست فقط لازم است آنچه که آنجا خوانده شده, کم کم به کار بسته شود و اشکالات در عمل و توسط سازنده دستگاه ها و بهره بردار گفته شود تا بتوان به يک طراح خوب تبديل شد. البته مشکل اساسی ديگری هم در ايران وجود دارد و آن هم کم بودن تجربه در بخش طراحی است. متأسفانه به دلايل بسيار که اينجا محل پرداختن به آن نيست مهندسان ايرانی پس از به دست آوردن تجربه, کشور را ترک کرده و همين موجب می شود شرکت های ايرانی گرچه سابقه بالايي دارند ولی از کمبود نيروی انسانی با تجربه هميشه در رنج باشند و در مجموع هيچوقت نتوانند از انباشت تجربه ها استفاده لازم را ببرند و اين به نظر من يکی از مهم ترين عوامل عدم پيشرفت در شرکت های مشاور می باشد.
علاوه بر اين دو موضوع که يکی به شرکت نفت و ديگری به شرکت های مشاور بر می گردد, اشکال سوم نوع کنش ها و ارتباطات بين اين دو است. اصولن هيچ شرکت مشاوری بدون کمک و پشتوانه شرکت نفت بهبود نمی يابد. اگر امروز تکنيپ فرانسه از شرکت های معتبر مشاوره محسوب می شود به آن دليل است که توتال فرانسه تا آنجا که امکانش بوده از آن حمايت کرده و پروژه هايش را در اختيار اين شرکت قرار داده است. متأسفانه شرکت نفت ما به نظر نمی آيد تا آنجا که مجبور نباشد پروژه هايش را در اختيار شرکت های مشاور داخلی قرار دهد. نمونه روشن آن طراحی بعضی از فازهای جديد پارس جنوبی است که کاملن کپی فازهای قبلی است ولی باز هم طراحی آنها به شرکت های خارجی واگذار می شود فقط به اين دليل که در خارج از کشور و توسط شرکت های معتبر انجام شود!
مثلن در پارس جنوبي، فاز ۲،۳ را فاستر ويلر و تکنيپ طراحي کرده اند، فاز ۱ را فکر کنم جان براون، فاز ۴،۵ را باز هم فاستر ويلر و تکنيپ، فاز‌هاي جديد را هم وُرلي پارسُنز. تمامی مدارک طراحی هم پس از کامل شدن طراحی هر فاز در اختيار شرکت نفت گذاشته می شود. در ضمن از زمانی که فاز ۴،۵ طراحي و ساخته شده از طرف شرکت نفت به عنوان مبناي طراحي بقيه فاز‌ها قلمداد شده است و بقيه فاز‌ها تقريبن کپي اين فاز است. بنابراين شرکت نفت می تواند به جاي اينکه فاز‌هاي جديد را به شرکت های بين المللي براي طراحي بدهد آن‌ها را به شرکت‌هاي داخلي‌ دهد. ولي‌ الان شرکت نفت چه مي‌کند؟ مثلن براي فاز ۱۷و ۱۸، تمام مدارک فاز ۴و۵ را به شرکت خارجی داده بودند و مي گفتند براي ما مشابه همين را طراحي کنيد.
اگر قرار است ما براي بقيه فاز‌هاي پارس جنوبي همه چيز را کپي کنيم چرا اين کار در ايران انجام نمي‌شود؟ دست کم از کنار آن هم توي کشور کار ايجاد مي شود و هم تجربه ايي است براي مهندسان و شرکت های ايراني‌.
همه اين مسايل در اين ۱۰۰ سال دست به دست هم داده تا نه شرکت های مشاور ما رشد کيفی مناسبی داشته باشند و نه شرکت نفت ايران با آن همه طول و عرض جغرافياييش توانسته باشد در حد يکی از معمولی ترين شرکت های نفتی باشد.

۱۲ نظر:

احمد گفت...

ای آمو. چه بگم که نگفتنم بهتره. خودت همه چیز رو بخوبی موشکافی کردین. مشکل سر اینه که اگر کار به مشاور داخلی داده بشه اون مهندس شرکت نفت بجای رفتن به ماموریت باریس و لندن و کوالالامبور باید بره خیابان آزادی و حقانی و ... و بجای حق ماموریت دلاری باید تومان بگیره. مشکل شرکتهای مشاور ما هم است که فقط تکیه به بازارهای داخلی کردن و تو بازارهای بین المللی وارد نمیشن و بنابراین نیازی به ترمیم ساختار مدیریتی خود نمی بینن بنابراین حرفه ای عمل نمیکنن و مخصوصا نمیتونن بروزه را به موقع تموم کنن. اینه که میشه گفت همه به نوعی مقصرن. 1-2 ماه دیگه صبر کن میخوام تو همین زمینه سوربرایزت کنم. الان بهت چیزی نمیگم تا وقتی که کارم رو عملیاتی کنم. قربون آمو احمد

مسعود گفت...

خیلی‌ چیزها گفتی‌ و خیلی‌ هاش رو هم نگفتی! اینها که گفتی‌ فقط برای شروع خوبه، باید از شرکت هائی نظیر سپانیر بگی‌، از نداشتن تجربه و گرفتن پروژه‌های آنچنانی‌، از روابط پشت پرده بگی‌...، از اینکه مدیران ما بجای توجه به مصالح کشور یا شخصی‌ فکر میکنند یا نهایتأ جناحی. خلاصه این دل‌ پر از درده، و این درد وقتی‌ بیرون از مملکت هستی‌ بیشتر میشه،. به عنوانه مثال وقتی‌ میبینی‌ که شرکت شل چطوری روی یک پرژه سرمایه گذاری میکنه که فقط بتونه ۲۰۰ MMscfd تولید یک سکو رو اضافه کنه اونهم فقط برای ۴-۵ سال، و چقدر زمان براشون مهمه ولی‌ توی پارس جنوبی بعد از فاز‌های ۴ و ۵ دیگه هنوز هیچ پروژه ایی درست درمون انجام نشده و همهٔ فاز‌های بعد از اون یک جاشون میلنگه و بعد توی بوقو کرنا میکنند که ما ال کردیم و ما بل‌ کردیم.

بذارید از Petrofac بگم، مجید یادشه که Petrofac مسئول کارهای تعمیراتی سکوهای فاز‌های ۲ و ۳ بود، این شرکت سال ۱۹۹۲ میلادی ثبت شده و از صفر شروع کرده، ولی‌ الان حدود ۱۲۰۰۰ نفر پرسنل داره، فقط همین امسال از ژانویه تا جولای ۶.۸ میلیارد دلار قرارداد بسته، و سرمایه نقدیش توی بانک ۱ میلیارد دلاره.

حال تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل...

به امید روزهای بهتر،

مسعود

مجید سعدآبادی گفت...

احمدجان ما هميشه منتظر سورپرایزت هستیم. البته شرکتهای داخلی به دلیل عدم استفاده از نرم افزارهای به روز شده و استفاده از نرم افزارهای قفل شکسته که به دلیل تحریم ها سال هاست به صورت قانونی وارد ایران نشده توانایی شرکت در مناقصه های بین المللی را به راحتی ندارند.
کارمندان شرکت نفت متاسفانه آنطور که بايد به حق و حقوق خودشون نمی رسند و شايد از اين راه ها سعی می کنند درد خود را کمی تسکین دهند.

مجید سعدآبادی گفت...

مسعودجان توی بسياری از کشورها فقط برای اينکه به اندازه ای که ما گاز در مشعل های پارس جنوبی می سوزونیم, گاز تولید کنند صد عدد چاه میزنند ان هم در شرايط دشوار ولی هتاسفانه پارس جنوبی که به راحتی قابل توسعه است سالهاست که دست نخورده باقی مونده.

عليرضا گفت...

خدا رو كولت. ما بلانسبت استاندارد IPS يا مسائل و روشهايي مثل Abadan Regulation رو داريم اما هميشه مديريت از ما كارهاي علمي و اساسي نميخواد. مديريت توي بلاد ما شده مديريت يالله يالله. زودباشيد كارها رو بكنيد تا به توليد برسيم. حالا اگر بعد از دو روز هم واحدها از كار افتادند ديگه مهم نيست. مهم اينجا فقط استارت زدن و روبان پاره كردن و فيلم بازي كردنه. كي به فكر انجام كار درست و اصوليه؟ كي به فكر نيروي متخصص اين مملكته؟ البته به نظر خيليهاشون مملكت بهتره پر از آدم نفهم باشه تا افراد متخصص و متفكر. دست به دلمون نذار كه خينه! طراحي پالايشگاه و پتروشيمي هم پيشكشمون

اميد گفت...

مجيد جان به قول ما بوشهريا ماهي از سر ميگنده. متاسفانه ما در مديريت كلان كشور مشكل داريم، اين مسايل خارج از حيطه اختيارات وزارت نفته. اون بالا تصميم ميگيرن و در وزارت نفت اجرا ميكنن. مديراي كلان هم مستقل نسيتند و جناحي عمل ميكنن چون ميدونن بزودي بايد جاشونو به يك عده ديگه بدن منافع ملي رو فداي منافع شخصي و جناحي ميكنن. گور پدر ملت.

Unknown گفت...

سلام
مرد نفتی به شما لینک داد
مطلب بسیار جالبی بود و اگر اجازه بدی تو بخش پیوندهای روزانه وبلاگ مرد نفتی قرار بدم
ان شاالله فیک فیکو پر سوت بادا!

مجید سعدآبادی گفت...

سلام جناب دکتر
خيلی خوشجال میشم که این مطلب در وبلاگ شما لینک بشه. امیدوارم مفید باشه.

اعظم گفت...

علاوه بر مشکل مدیریت، قدرت ریسک کردن یا بهتره بگم اعتماد به توانایی های خودمون رو نداریم، به عنوان مثال، پروژهٔ LNG پارس شمالی، قراره بر اساس ۳ تا تکنولوژی متفاوت طراحی و بهره‌برداری بشه، یکی‌ تکنولوژی لینده (آلمانی‌) که قبلا کار کرده و دو تا تکنولوژی جدید چینی‌ که یکی‌ بر اساس کار دانشگاهی و دیگری بر اساس تجربه صنعتی است. حالا چینی‌‌ها که تا حالا هیچوقت کار طراحی LNG انجام نداده بودند، با انجام این کار، قطعاً مشکلاتش را دیده و با بهبود آنها در آینده به یکی‌ از طراحان LNG تبدیل خواهند شد.

سعيد سعدآبادي گفت...

مجيد جان توي روستاي ماپروژه هااز برج 8شروع ميشه و تا برج 4 سال آينده بايد كل پروژه تموم بشه اگه شده شب هم كار كردولي كار بايد حداقل تاخير چند ساله رو داشته باشه.اصلامهم نيست از كدوم استاندارد استفاده ميشه اين از خصوصيت مخلصين...

غريبه اي نام آشنا گفت...

ُسلام
........
مطلبت زيبا و قابل تامل بود..نكات برجسته و خوبي داشت كه كلي ازش استفاده كردم...
....
فكر كنم ما همديگه رو از سال هاي دانشجويي دانشگاه تهران مي شناسيم..درسته؟
به هر حال هميشه براتون بهترين ر و آرزو مي كنم

رضا گفت...

سلام مجید اول تشکر کنم از این وبلاگت که بسیار مفید است و در رابطه با این مطلبت که گفته بودی یادداشت بنویسم عرض کنم که همه چیز را از نگاه درون سازمانی بصورت دقیق و نکته ای توضیح داده ای. وقتی دیدگاه مدیران فقط و فقط سود و منفعت های شخصی باشد پا روی خیلی مسائل گذاشته می شود و تحت عنوان پروپاگاند مصلحت و یا به اصطلاح مد روز سیاستگزاری می کنند که موقعی که مصلحت اندیشی می شود حتما حقیقت یا حقیقتهایی زیر پا گذاشته می شود حقیقتهایی مانند ازتقاء سازمان ارتقاء نیروها که سرمایه های اصلی یک سازمان هستندو خیلی مسائل دیگر. ژاپنی ها به ایران می گویند کشور کنفرانس ها و جلسه ها یعنی فکر می کنم چون یک سیستم برنامه ریزی جامع و هدفمند وجود ندارد که مطابق آن رفتار شود جلسه پشت جلسه گرفته می شود و مصلحتها به اصطلاح قانونی می شود.همیشهیادداشتهای جالب بنویس تا استفاده ببریم.