۱۳۸۹ آذر ۲۶, جمعه

پاییز انگلستان

 امروز وقتی از خانه بيرون رفتم هنوز رد پا و يا ماشينی روی برف ها نبود. سفيد سفيد و تازه. امسال زمستان نيامده حسابی برف باريده و فردا و پس فردا هم قرار است برف بيشتری ببارد. به گفته کارشناس هواشناسی امسال کريسمس سفيدی خواهيم داشت.
هر وقت به خانه زنگ می زنم مادرم می گويد کاش خدا نگاهش را کمی به ما هم بياندازد, امسال از بارون خبری نيست.
از اواخر برگ ريزان و نخستين برف اينجا چند عکس گرفته ام که دوست داشتم شما هم ببينيد.
برنامه آمدن ما هم به ايران فعلن به خاطر صادر نشدن ويزای "اوستا" لغو شد. تا لحظه آخر هم صبر کردم بعد بليط ها را کنسل کردم.
 
 
برگ های زرد پاييز


اين برگ هم تا الان حتمن افتاده 
 

پرنده ای روی رودخانه يخ زده

  در سردترين روزها هم دوچرخه سواران را می بينی




۲ نظر:

رضوي گفت...

سلام و درود بر شما دوست عزيز.

مامان پرنیان گفت...

عکسها فوق العادست .
مطالب وبلاگتون هم ،مفید و خواندی.
ما هم همانند مادرتون نگران از نباریدن باران، آلودگی هوا وضعیت بنزین و بقیه مشکلات سیاسی اجتماعی و اقتصادی و..