۱۳۸۹ آذر ۲, سه‌شنبه

گُلِ ‌رنج‌های‌ کهن‌ (برگزيده‌ مقالات‌ درباره‌ شاهنامه‌ فردوسی)


گُلِ ‌رنج‌هاي‌ کهن‌ (برگزيدة‌ مقالات‌ دربارة‌ شاهنامة‌ فردوسي)
جلال‌ خالقي‌ مطلق‌
به‌ کوشش‌ علي‌ دهباشي‌
طبق قولی که در نوشته گذشته دادم در اين نوشته می خواهم کتابی که مدتی پيش خوانده و فکر می کنم خواندنش هم لذت بخش است و هم برای هر ايرانی مفيد معرفی کنم.
نام شاهنامه را همه شنيده ايم و وقتی می خواهيم از ادبيات خود سخن بگوييم شاهنامه را به هيچ عنوان فراموش نمی کنيم. چند بيت شعر از فردوسی به ياد داريم و گهگاهی از آن استفاده هم می کنيم. ولی چند نفر از ما خارج از درس و مشق مدرسه تمام يا قسمتی از اين نامه باستان را خوانده است؟
علی دهباشی در يادداشت ابتدای کتاب " گُلِ ‌رنج‌هاي‌ کهن" اينگونه نوشته است: بی گمان رساترين و استوارترين عباراتی که درباره شاهنامه و مقام والای فردوسی بتوان يافت از مرحوم محمدعلی فروغی است که: "شاهنامه هم از حيث کميت, هم از جهت کيفيت بزرگترين اثر ادبيات و نظم فارسی است, بلکه می توان گفت يکی از شاهکارهای ادبی جهان است و اگر من هميشه در راه احتياط قدم نمی زدم, و از اينکه سخنانم گزافه نمايد احتراز نداشتم می گفتم شاهنامه معظم ترين يادگار ادبی نوع بشر است...".
گُلِ ‌رنج‌هاي‌ کهن‌, برگزيدة‌ مقالات‌ دربارة‌ شاهنامة‌ فردوسي به قلم دکتر جلال خالقی مطلق و به کوشش علی دهباشی است.
دکتر خالقی مطلق که چهل سال از عمر خود را به پای تصحيح انتقادی شاهنامه گذاشته, يادداشت های بسياری هم نوشته که بخشی از آنها در اين کتاب و به کوشش علی دهباشی منتشر شده است.
دوازده مقاله چاپ شده در اين کتاب در شماره 74 نشريه بخارا معرفی شده که من بخشی از آن را اينجا می آورم:

حماسه‌سراي‌ باستان
در اين‌ مقاله‌ نويسنده‌ نخست‌ شرحي‌ در ويژگي‌هاي‌ حماسه‌ آورده‌ و در آن‌ اشاراتي‌ به‌ ايلياد و شاهنامه‌ نموده‌ است‌. وي‌ يکي‌ از ويژگي‌هاي‌ مهم‌ حماسه‌ را به‌ عاريت‌ گرفتن‌ جزئيات‌ و يا ماجراهاي‌ پهلوانان‌ گذشته‌، در حماسه‌هاي‌ نوين‌تر دانسته‌ است‌. در اين‌ مورد شرح‌ درفش‌ به‌ دندان‌ گرفتن‌ بيژن‌ در داستان‌ فرود، و سپس‌ نسبت‌ دادن‌ اين‌ داستان‌ به‌ پسر جاماسپ‌ پس‌ از ظهور زردشت‌؛ و در نهايت‌ تشابه‌ اين‌ داستان‌ با داستان‌ حضرت‌ عباس‌، علمدار واقعة‌ کربلا خواندني‌ است.
يکي‌ داستان‌ است‌ پر آب‌ چشم
در اين‌ مقاله‌ دکتر خالقي‌ مطلق‌ نخست‌ موضوع‌ نبرد پدر و پسر را در روايات‌ حماسي‌ و افسانه‌هاي‌ اقوام‌ جهان‌ مورد پژوهش‌ قرار مي‌دهد. روايت‌ آلماني‌، ايرلندي‌، روسي‌ و روايت‌ فردوسي‌ از اين‌ حماسه‌ در شاهنامه‌، شرح‌ داده‌ شده‌ و تفاوت‌ها و شباهت‌هاي‌ اين‌ روايات‌ با يکديگر سنجيده‌ مي‌شود.
شاهنامه‌ و موضوع‌ نخستين‌ انسان‌
نخستين‌ انسان‌ در بندهشن‌ و ديگر متون‌ زردشتي‌، گيومرث‌ است‌ اما در شاهنامه‌ وي‌ نخستين‌ شاه‌ به‌ حساب‌ مي‌آيد نه‌ نخستين‌ انسان‌. دکتر خالقي‌ مطلق‌ گيومرث‌ در شاهنامه‌ را آغازگر جامعه‌ و نه‌ آغازگر زندگي‌ مي‌داند. وي‌ به‌ اين‌ موضوع‌ اشاره‌ مي‌کند که‌ عده‌اي‌ معتقدند که‌ تغيير گيومرث‌ از نخستين‌ انسان‌ به‌ نخستين‌ شاه‌ به‌ دليل‌ محظوراتي‌ بوده‌ است‌ که‌ فردوسي‌ در دوران‌ اسلامي‌ در بيان‌ روايات‌ مربوط‌ به‌ آيين‌ زردشتي‌ داشته‌ است‌. اما نويسنده‌ براساس‌ دو بيت‌ از سه‌ بيت‌ باقي‌مانده‌ از شاهنامة‌ مسعودي‌ مروزي‌ که‌ حاکي‌ از نخستين‌ شاه‌ بودن‌ گيومرث‌ است‌؛ با اين‌ فرضيه‌ مخالفت‌ مي‌کند. وي‌ معتقد است‌ که‌ ابن‌مقفع‌ نيز افسانة‌ آفرينش‌ مزبور را از خداينامه‌ نزده‌ است‌، که‌ برخي‌ گفته‌اند او نيز دچار چنين‌ محظوراتي‌ بوده‌؛ بلکه‌ اين‌ اختلاف‌ و اختلافات‌ بسيار ديگر در دستنويس‌هاي‌ مختلف‌ خداينامه‌ در همان‌ زمان‌ وجود داشته‌ است.
پاسداران‌ دژ پترا
اين‌ مقاله‌ که‌ در واقع‌ شرح‌ حماسه‌اي‌ است‌ ناگفته‌، به‌ روايت‌ از پروکوپيوس‌، مورخ‌ بيزانسي‌ قرن‌ پنجم‌ و ششم‌ ميلادي‌ آمده‌ است‌. دکتر خالقي‌ مطلق‌ نخست‌ واقعة‌ تاريخي‌ گرفتن‌ شهر پترا در کرانة‌ درياي‌ سياه‌ (در چند کيلومتري‌ شمال‌ باطوم‌ امروزي‌) به‌ دست‌ خسرو اول‌ را نقل‌ مي‌کند و مي‌آورد که‌ در دومين‌ بار که‌ روميان‌ به‌ اين‌ شهر حمله‌ کردند چگونه‌ ايرانيان‌ تا آخرين‌ نفر، آگاهانه‌ جان‌ سپردند.
معرفي‌ قطعات‌ الحاقي‌ شاهنامه - معرفي‌ سه‌ قطعه‌ الحاقي‌ شاهنامه‌
اين‌ دو مقاله‌ همچنان‌ که‌ از نامشان‌ برمي‌آيد به‌ قطعات‌ الحاقي‌ شاهنامه‌ پرداخته‌اند. در ابتداي‌ نخستين‌ مقاله‌، دکتر خالقي‌ مطلق‌ از چهار وظيفة‌ مصحح‌ در يک‌ تصحيح‌ انتقادي‌ نام‌ برده‌ است‌: «يکي‌ تصحيح‌ واژه‌ها از گشتگي‌ها، ديگر تصحيح‌ ترتيب‌ مصرع‌ها و بيت‌ها، سوم‌ افزودن‌ افتادگي‌هاي‌ دستنويس‌ اساس‌ تصحيح‌ و چهارم‌ افکندن‌ افزوده‌ها از متن‌.» (ص‌ ۱۳۵ کتاب‌). سپس‌ وي‌ نخستين‌ و چهارمين‌ وظيفه‌ را دشوارتر و مهمتر دانسته‌ است.
در شرح‌ دشواري‌ کار مصحح‌، نويسنده‌ به‌ نکتة‌ تأسف‌آوري‌ اشاره‌ دارد. مي‌گويد: «بسياري‌ از ما چنان‌ تا سيب‌ آدم‌ در زير نفوذ شاهنامه‌هاي‌ سنتي‌ هستيم‌»، که‌ به‌ راحتي‌ نمي‌توانيم‌ ادلة‌ مصحح‌ را در افزوده‌ خواندن‌ برخي‌ قسمت‌هاي‌ شاهنامه‌ حتي گوش‌ دهيم‌. پيداست‌ که‌ استاد تا چه‌ درجه‌ از اين‌ مسئله‌ در رنج‌ بوده‌اند. جايي‌ ديگر اشاره‌ دارند که‌ بسياري‌ از ايرانيان‌ بر آنند که‌ بهترين‌ چاپ‌ شاهنامه‌ آن‌ است‌ که‌ سنگين‌وزن‌تر از چاپ‌هاي‌ ديگر باشد. حال‌ آنکه‌ خود بر اين‌ باور است‌ که‌ يکي‌ از هنرهاي‌ فردوسي‌ ايجازگويي‌ اوست‌ و اين‌ هنري‌ است‌ که‌ پس‌ از وي‌ به‌ ندرت‌ در ديگران‌ ديده‌ شده‌ است.
نفوذ بوستان‌ در برخي‌ از دستنويس‌هاي‌ شاهنامه‌
در اين‌ مقالة‌ سه‌ صفحه‌اي‌ دکتر خالقي‌ مطلق‌ با رجوع‌ به‌ دستنويس‌هاي‌ اساس‌ شاهنامه‌ نشان‌ مي‌دهد که‌ از دوبيتي‌ که‌ سعدي‌ به‌ نقل‌ از فردوسي‌ در بوستان‌ آورده‌ است‌، بيت‌ دوم‌ از فردوسي‌ نيست‌:
ميازار موري‌ که‌ دانه‌کش‌ است
 که‌ جان‌ دارد و جان‌ شيرين‌ خوش‌ است‌
سياه‌ اندرون‌ باشد و سنگدل
 که‌ خواهد که‌ موري‌ شود تنگدل‌
نويسنده‌ نشان‌ مي‌دهد که‌ ضبط‌ اصلي‌ بيت‌ در شاهنامه‌ به‌ شکل‌ زير بوده‌ است:
مکش‌ مورکي‌ را که‌ روزي‌کش‌ است‌
که‌ او نيز جان‌ دارد و جان‌ خوش‌ است
بار و آيين‌ آن‌ در ايران‌
اين‌ مقاله‌ مفصل‌ترين‌ مقالة‌ کتاب‌ است‌ و در آن‌ آيين‌ پذيرفته‌ شدن‌ اشخاص‌ نزد پادشاه‌ از زمان‌ هخامنشيان‌ تا عصر قاجار مورد پژوهش‌ قرار گرفته‌ است‌. دکتر خالقي‌ مطلق‌ آيين‌ مزبور را يکي‌ از مهمترين‌ آيين‌هاي‌ درباري‌ ايران‌ و استمرار آن‌ در طول‌ تاريخ‌ را نشانه‌اي‌ از پيوستگي‌ فرهنگ‌ کشور مي‌داند. مقاله‌ کتابنامه‌اي‌ شامل‌ ۸۱ عنوان‌ کتاب‌ دارد و علاوه‌ بر آن‌ ۳۱۴ يادداشت‌ و ارجاع‌ در متن‌ مقاله‌ آمده‌ است.
نويسنده‌ با هخامنشيان‌ آغاز کرده‌ و ضمن‌ شرح‌ دقيق‌ و موشکافانه‌اي‌ که‌ از صحنه‌هاي‌ بار در سنگ‌نگاشته‌هاي‌ اين‌ عصر آورده‌، اطلاعات‌ تازه‌اي‌ در جزييات‌ سنگ‌نگاشته‌ها به‌ خواننده‌ ارائه‌ مي‌دهد.
ببر بيان‌ (رويين‌تني‌ و گونه‌هاي‌ آن)
اين‌ مقالة‌ بلند نخست‌ به‌ مسئلة‌ رويين‌تني‌ در افسانه‌ها و حماسه‌هاي‌ مردم‌ جهان‌ مي‌پردازد و سپس‌ رويين‌تني‌ را در اساطير ايراني‌ و حماسة‌ ملي‌، شاهنامه‌، پي‌ مي‌گيرد که‌ سبب‌ و شيوة‌ رويين‌تني‌ هريک‌ از اين‌ رويين‌تنان‌ خواندني‌ است‌. در اين‌ ميان‌ عقايد خرافي‌ ايرانيان‌ و ملل‌ ديگر نيز هست‌ که‌ در آنها به‌ نوعي‌ اعتقاد به‌ زخم‌ناپذيري‌ وجود دارد از جمله‌ دانستن‌ ورد، همراه‌ داشتن‌ دعا، نظرقرباني‌، پنجة‌ گرگ‌ و دود کردن‌ اسفند. نکتة‌ جالب‌ در مورد رويين‌تنان‌ آن‌ است‌ که‌ همة‌ آنها به‌ گونه‌اي‌ زخم‌پذيرند. گويي‌ چنان‌ که‌ دکتر خالقي‌ مطلق‌ آورده‌ است‌: «هميشه‌ دري‌ براي‌ درون‌ شدن‌ به‌ مرگ‌ بازگذاشته‌اند تا ميان‌ آرزوي‌ رويين‌تني‌ و واقعيت‌ مرگ‌ ارتباطي‌ ايجاد کنند.»
دستنويس‌ شاهنامه‌ (فلورانس)
اين‌ مقاله‌ پس‌ از انتشار نخستين‌ دفتر شاهنامه‌ نوشته‌ شده‌ و در آن‌ مهمترين‌ دستنويس‌ اساس‌ تصحيح‌ دکتر خالقي‌ مطلق‌، يعني‌ دستنويس‌ فلورانس‌، نسبتاً به‌ تفصيل‌ معرفي‌ شده‌ است‌. در مقدمة‌ مقاله‌ نويسنده‌ به‌ اين‌ موضوع‌ اشاره‌ کرده‌ است‌ که‌ پيش‌ از اين‌ چهل‌ و پنج‌ نسخة‌ شاهنامه‌ را طي‌ مقاله‌اي‌ معرفي‌ نموده‌ و به‌ چاپ‌ رسانده‌ و اظهار اميدواري‌ نموده‌ است‌ که‌ در آغاز دفتر «يادداشت‌هاي‌ شاهنامه‌»، آن‌ مقاله‌ همراه‌ مقالة‌ معرفي‌ دستنويس‌ فلورانس‌ بيايد. دوستداران‌ شاهنامه‌ در ايران‌ سالهاست‌ در انتظار چاپ‌ «يادداشت‌هاي‌ شاهنامه‌» در داخل‌ ايران‌ هستند.
سرگذشت‌ زبان‌ فارسي‌
مطابق‌ گفتة‌ دکتر خالقي‌ مطلق‌ در اين‌ مقاله‌ در زمان‌ هخامنشيان‌ به‌ دلايلي‌ هنوز زمان‌ مناسب‌ براي‌ به‌ وجود آمدن‌ يک‌ زبان‌ رسمي‌ در کشور فرا نرسيده‌ بوده‌ است‌. زبان‌ پارسي‌ باستان‌ که‌ از زمان‌ داريوش‌ از گفتار به‌ نوشتار درآمد نيز نتوانست‌ يک‌ زبان‌ گفتاري‌ همه‌گير شود. مردم‌ ايران‌ در اين‌ زمان‌ به‌ شاخه‌هاي‌ مختلف‌ زبان‌ ايران‌ باستان‌ سخن‌ مي‌گفتند و اين‌ شاخه‌ها هنوز چندان‌ به‌ يکديگر نزديک‌ بودند که‌ نيازي‌ به‌ داشتن‌ يک‌ زبان‌ فراگير محسوس‌ نبود. اما به‌ تدريج‌ با افزوني‌ همبستگي‌ ميان‌ تيره‌هاي‌ ايران‌، نياز به‌ وجود زباني‌ رسمي‌ ضروري‌ شد.
نويسنده‌ با استناد به‌ بخشي‌ از سخن‌ ابن‌مقفع‌ (سال‌ ۱۳۹ هجری) دربارة‌ تقسيم‌بندي‌ زبان‌ فارسي‌ و همچنين‌ مقايسة‌ زبان‌ها و گويش‌هاي‌ رايج‌ در ايران‌ باستان‌ به‌ نتايجی مي‌رسد.
رسم‌ خط‌ شاهنامه‌
دکتر خالقي‌ مطلق‌ اصلاح‌ گاه‌ به‌ گاه‌ رسم‌ خط‌ را در تمام‌ خط‌هاي‌ جهان‌، از آنجا که‌ هيچ‌ خطي‌ صورت‌ تلفظ‌ را دقيق‌ و آسان‌ به‌ دست‌ نمي‌دهد؛ ضروري‌ مي‌بيند. خط‌ عربي‌ نيز که‌ اساساً براي‌ زبان‌ عربي‌ ساخته‌ شده‌ است‌ و فاقد واج‌هايي‌ در زبان‌ فارسي‌ است‌ و از سوي‌ ديگر داراي‌ واج‌هايي‌ است‌ که‌ در زبان‌ فارسي‌ نيست‌؛ ناگزير به‌ عنوان‌ خط‌ فارسي‌ نياز به‌ اصلاح‌ دارد.

۶ نظر:

غريبه اي نام آشنا گفت...

سلام
.........
پست خوبي بود..ممنون بابت معرفي كتاب.سعي مي كنم كتاب رو گير بيارم يا اينكه بخارا رو تهيه كنم....
....

سیروس بنه گزی گفت...

سلام ممنون از نظرت .

همشهری؛فردوسی اگر همان زنده ماندن نام پارسی را در آن وانفسای هجوم اعراب ومغول مدیونش باشیم ؛باید هر روز وهر روز گرامیش داشت پاینده باشید

لینکت را گذاشتم

مرد عسلويه گفت...

سلام
مدتي نبودم.
ممنون از كامنت شما
موفق باشيد.

ناشناس گفت...

با سلام
من هم در بوشهر آموزگار بودم و ساکن لندن هستم. شب شعری در هفدهم دسامبر در لندن دارم. ساعت هفت.
45 queens walk. w5.1tl
از دیدارتان شاد می شوم.
محمود کویر

احمدسیف گفت...

مجید گرامی:
با سلام خبردارشده ام که دوستان ندیده و نشناخته من محبت کرده و متن کامل کتاب « اقتصادایران در قرن نوزدهم» را در انترنت گذاشته اند. اگر به نیاک سربزنی لینک بخش اولش را گذاشته ام را آنجا بقیه هم در همان صفحه قابل دسترس است. اگرهم بلدی چطوری فایل های پی دی اف را قاطی بکنی به من خبربده که زحمتی برایت دارم. یعنی می خواهم این 8 قسمت را به صورت یک فایل پی دی اف دربیاورم.
با مهر
ایرج

اردشیر گفت...

خوب تو ایران هم شب یلدا همینجوریه